فیلسوف مرده !

در زندگی زخمهائیست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد.... (بوف کور)

فیلسوف مرده !

در زندگی زخمهائیست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد.... (بوف کور)

      یک عدد  بیزاکودیل  لطفاً! 

              
                             
هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا   چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا 
معلوم نشد که در طربخانه خاک          نقاش ازل بهر چه آراست مرا 

                                                                                          « خیام »

 بازم صدای این خروس بی محل بلند شد. انگار وکیل و وصی سر وقت رسیدم من به دانشگاس. قار قارو مسخره. پنجره رو می بندم تا یه چند دقیقه ای بیشتر چشمهام رو از دیدن این همه زیبایی های زوری و خوبی های تصنعی که توی دنیا ریختن و می خوان بزور بهم نشومن بدن محروم کنم. هنوز چند دقیقه نگذشته که تلفن زنگ می زنه، شماره رو نگاه می کنم، خودشه. سلام...علیک...قربون صدقه...حرفهای قشنگ... امید... آروز... زندگی... دروغ... بد قولی.... انگار هیشکی توی این دنیا نیست که منو راضی نگه داره. مردشور ببرتم که هیچوقت قرار نیست بتونم مثل آدما زندگی کنم.

 

-    کاری نداری عزیزم.

-         نه قربونت برم.

-         روز خوبی داشته باشی.

-         تو هم همین طور

-         خدافس

-         خدا حافظت عزیز دلم.

 کاش اینا هیچکدوم واقعیت نداشتن، کاش همون طور که بعضی چیزا دروغن همه چیز دروغ بود. چقد دروغ بده. ای خدا چرا بعضیا اینقد بدن؟ دوسشون ندارم. پس چرا اونا منو دوس دارن، یعنی خودشون اینجوری می گن.

 

 همه چیز خوب پیش می ره. ترم پیش همه درسام پاس شد معدلم هم بد نشد. زندگیم هم روبراهه، دیگه بابام از قبض موبایلم ایراد نمی گیره. مشکلاتم با اون یارو هم خیلی کمتر شده، دیگه با هم دعوا نمی کنیم. چقدر همه چیز خوبه. انگار همه کس و همه چی دست به دست هم دادن تا با خوب بودن حرس منو در بیارن.

 

 نمی خوام از تخت پایین بیام. فکر می کنم همه خوشی های دنیا رو پشت در اتاق ریختن و من با بدبختی هان توی این دخمه ی تنگ تنها. ولی همه ی بدبختی هام رو به خوشی های پشت در اتاق ترجیح می دم. دیگه کم کم داره حالم از خودم هم بهم می خوره. چرا اینا ولم نمی کنن آخه اینهمه آدم برن سراغ یکی دیگه خوب. چرا نمی زارن با اون چیزایی که ندارم تنها بمونم با عقل معیوبم، با احساس خشک شدم، با عرضه ی نداشتم.

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد