فیلسوف مرده !

در زندگی زخمهائیست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد.... (بوف کور)

فیلسوف مرده !

در زندگی زخمهائیست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد.... (بوف کور)

                      
سلام

آقا ما اعتراض داریم.به چی ...؟ به همه چی...به همه جا...به همه کس...به همه..به..به..اصلا من اعتراض دارم.چیکار دارین دلم می خواد.به تموم کسایی که تاریخ رو دروغکی نوشتن.الکی الکی واسه خودشون.اصلا واسه چی وقتی این ژان وال ژان دزد بی ناموس اینقدر کارای بد کرده بازم میگین آخی طفلی حیوونی اونوقت ژاور پسر به این گلی ماهی میگین بده. خیلی هم خوبه ! خودم میگم.

مجنون خاک بر سر گور به گور شده ذلیل مرده الهی به زمین گرم بخوره مادر...که با لیلی قرتی مانتو اندامی رفته کارای بی ناموسی خلاف عرف و منافی عفت عمومی کرده حالا اومده میگه عشق لیلی بیابون پرورم کِرد...واه واه واه حالم بهم خورد خاک بر سر. تازه حافظ بی تربیت رو بگو که چقدر تو شعرهاش حرفهای بی تربیتی زده. بچه ننر لوس.مثلا همین که میگه: ((ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم ... )) آخه من نمیدونم یکی اونجا پیدا نمیشده بزنه گوشش بهش بگه مادر پیاله فک و فامیلته بی تربیت مگه تربیت خانوادگی نداری مرتیکه.خواجه ای خیر سرت.

اَه... اصلا حالا که این طور شد منم به دادگاه لاحه شکایت می کنم. آبرومونو بردین توی جوامع بین المللی. آخه نمگین این یارو رئیس جمهوره پیش خودش چی میگه؟ آره همین جرج دبلیو دبلیو دبلیو دات کام. ای بابا. هرچی بروکراسی اداری و دیپلوماسی منطقه ای بود خارب خروب کردین رفت.(خیلی دلم می خواست این دوتا کلمه رو یجوری استفاده کنم.آخیش راحت شدم.)

نه این طوری نمیشه من باید کل فرهنگ رو از اول رودکی تا الان رو اصلاحاتش کنم.نه عزیز دلم نــــــــــــــــــــــــــــه کاکارستم جونم گریه نــَــــکنه.حقت رو از این داش آکل نامرد بی ناموس خانم باز می گیرم.بهت پس میدم. اِه. فک کردین هرکی هرکیه؟ این رستم قالتاق رو بگو. لا اله الا الله.بخدا آدم میمونه چی بگه! خاک بر سر رفته با سیمرغ ائتلاف غیر رسمی و دوم خردادی ایجاد کرده تازه با سیخ رده چشم اسفندیار جون قربونش برم الهی رو هم کور کرده حالا ما هیچی نگفتیم اِ اِ اِ پرو اَکوان دیو رو چرا دیگه کشتی خره؟

نخیر این طوری نمیشه! من درستتون می کنم . من دولت تایین می کنم. من توی دهن این دولت میزم. من... من... من... اِ چیکار میکنین؟ بزارینم زمین ببینم. اُوهوی... اُوهوی... چه میکنی گتده بک؟ کاغذام رو چرا پخش و پلا می کنی؟ کجا میبرین منو؟ عجب گیری اُفتادیما..! خودت خفه شو! قلم بدست مزدوور پدرته مرتیکه. ولم کن ببینم... اُوهوی چرا همچی می کنی... مگه با تو نیستم کله کدو... میزنم تو مختا... آهای.....

نظرات 4 + ارسال نظر
رضا یکشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 10:21 ق.ظ http://cybercity.caspianblog.com

سلام... خسته نباشی آرزو می کنم همیشه شاد و موفق باشی... اگه وقت کردی به کلبه درویشی ما هم سر بزن خوشحال می شم .در ضمن اگه مایل به تبادل لینک و لوگو هستی بگو. قربانت خداحافظ.

زهرا یکشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 10:41 ق.ظ http://zahra-hb.com

خوب شد گفتی منم شدیدا معترض شدم:):)

رضا یکشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:39 ب.ظ http://cybercity.caspianblog.com

ممنونم ازت منم لینکت رو گذاشتم...موفق باشی.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 10:42 ق.ظ http://khabar.blogsky.com

با سلام خدمت فیلسوف محترم
از اینکه به وبلاگ خبرکده سرزدی ممنونم امیدوارم از نظرات فیلسوفانه شما استفاده کنم و همچنین لینک شما را در خبرکده قرار می دهم به امید اقدام متقابل

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد