فیلسوف مرده !

در زندگی زخمهائیست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد.... (بوف کور)

فیلسوف مرده !

در زندگی زخمهائیست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد.... (بوف کور)

          

 دریغا که بار دگر شام شد
سرا پای گیتی سیه فام شد
همه خلق را گاه آرام شد
               مگر من  که رنج و غمم شد فزون
جهان را نباشد خوشی در مزاج
بجز مرگ نبود غمم را علاج
ولیکن در ان گوشه در پای کاج
               چکیدست بر خاک سه قطره خون

نظرات 1 + ارسال نظر
زهرا یکشنبه 28 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 12:16 ب.ظ http://zahra-hb.com

شعر تلخی بودا..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد